سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل کننده بی بصیرت، مانند رونده دربیراهه است . هر چه تندتر رود از مقصد دورتر شود [امام صادق علیه السلام]

مدیر ارزشی

جنگ احزاب بود ... حزب الله هم بود .


جنگ بود . جنگ احزاب نبود ، جنگ امام با اهریمن بود . صداقت بود ، شجاعت بود ، نترسیدن از شیطان بزرگ آمریکا بود .
جنگ بود ، باز هم جنگ احزاب نبود ، جنگ ایران با " صد دام " بود . جنگ علی با معاویه ، جنگ حسین با یزید ، تمرین عاشورای حسین فهمیده ، با تانک های آمریکایی بود . انگلیس بود ، اسرائیل بود ، فرانسه بود ، آلمان بود ، ایتالیا بود ، عرب های بی درد هم بود ، خون هم بود ، خمپاره هم بود ، بمب باران مدارس دخترانه، سلاح شیمیایی ، دستورات آمریکایی ... این ها بود و صد تا بدتر از این ها هم ، در سفره همسایه ما پیدا بود .



جنگی بود ، حزب الله هم بود ، آتش در خرمن شیطان افکندن بود ، ایثار بود ، " تعدیل " هیچ نبود ، بانک جهانی هم ، عصر ، عصر شکوفایی اسلام بود ، رفتن به زیر تانک ، با نارنجک دستی بود ، مقاومت بود ، شکستن خط شیطان با نور ایمان بود . تاباندن عدل علی در خانه زیبای یک مستضعف بود .
جنگی بود ، جنگ ایران و عراق نبود ، جنگ احزاب بود ، ابو عبیده بود ، عبدالرحمن بن عوف ، سعد بن عباده ، ثابت بن قیس ، عثمان بن عفان ، حارث بن هشام ، حسان بن ثابت ، بشر بن سعد ، حباب بن منذر ، مغیرة بن شعبه ، اسید بن خضیر . ... این ها همه در زیر سایبان سقیفه حاضر بود ، بال بال زدن همه شان ، برای انحراف حکومت عدل علی بود .
جنگی بود ، جنگ احزاب بود ، هاشمی بود ، خاتمی بود ، کروبی بود ، بحث بر سر " نجات ملی " بود ، بازرگان هم بود ، نه ، خدا رحمت اش فرماید ، نهضت آزادی بود . انگار دوران ، دوران دادن در غلتان و مکیدن آب نبات چوبی بود .
جنگی بود ، جنگ احزاب بود . در زیر سایبان سقیفه ، استوانه پیدا بود . خاتمی در پی تحقق یک انقلاب رنگین ، هاشمی در پی نشاندن خود در جایگاه دوم بود ، سحابی انگار نگران غرق شدن وال استریت ، در اقیانوس بی کران دنیا بود و اما لاریجانی در میان این همه " عتیقه " انگار مثل یک هویدا بود .
جنگی بود ، جنگ ایران و عراق نبود ، جنگ احزاب هم نبود . جنگ فقر و غنا بود ، بریدن دست غارتگر بیت المال از شهرداری تهران بود . حزب الله همه جا پیدا بود ، در هیت ها بود ، در مسجد ها بود ، در منبر ها بود ، همه جا و همه جا ، جنگ فقر و غنا بر پا بود . سوم تیر بود ، تو گویی افشاندن عطر بر گونه های پابرهنگان امام راحل بود . آمریکا بود ، تهدید بود ، ترساندن حزب الله از " شرایط ویژه " بود . مبارزه بود . فریاد بود . هولوکاست بود ، فلسطین بود ، احمدی نژاد بود . اژدهای هفت سر بود و اما ، تعلیق نبود ، موسویان هم بود...
جنگی بود ، جنگ احزاب بود . بیست و دوم خرداد سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت بود ، حزب الله هم پود ، هاشمی در پی شکایت به خدا ، کروبی همچنان در خواب اصحاب کهف و اما سید خندان چرا گریان بود ؟


 نوشته شده توسط بهمن عزیزی در جمعه 22/9/1387 و ساعت 5:8 صبح 



سیدغلامعباس طاهرزاده ::: شنبه 87/12/10::: ساعت 8:49 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :52712
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
سیدغلامعباس طاهرزاده
مدیریت -آموزشی -تربیتی -اخلاقی -دینی و...
 
>>لینک دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<